سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آن که طمع را شعار خود گرداند خود را خرد نمایاند ، و آن که راز سختى خویش بر هر کس گشود ، خویشتن را خوار نمود . و آن که زبانش را بر خود فرمانروا ساخت خود را از بها بینداخت . [نهج البلاغه]
کل بازدیدها:----196040---
بازدید امروز: ----4-----
بازدید دیروز: ----19-----
منتظر ظهور

 
نویسنده: روح الله خراسانی کیا
شنبه 87/12/24 ساعت 9:53 صبح

اعمال روز 17 ربیع الاول

راستش خیلی از وقتها عادت کردیم نیمه خالی لیوان را ببینیم در حالی که نیمه پری هم هست. امروز می خواهم در مورد یکی از همین نمونه مثالها صحبت کنم تا درسی برای خودم هم باشد. چه درسی؟

این جمله دانشمند بزرگ سیدبن طاووس را بخوانید.

سـیـد بـن طـاووس در کتاب اقـبـال می گوید: گروهى از مـسـیـحـیـان و جـمـعـى از مـسلمین را یافتم که تعظیم فراوانى از روز ولادت حضرت عیسى علیه السـلام مـى نـمـایـنـد و تـعـجـب کـردم کـه چـگـونـه مـسلمانان قانع شدند که روز ولادت پیامبرشان که اعظم از همه پیامبران است به این مرتبه از تعظیم و گرامیداشت باشد که کمتر از تعظیم مسیحیان است میلاد عیسى علیه السلام را.

این جمله ایشان عین حقیقت هست. باید قبول کنیم که ما در بزرگداشت میلاد پیامبر که بالاترین نعمت خداوند متعال بر انسانها بوده، خیلی کوتاهی می کنیم. در حالیکه روز 17 ربیع الاول یکی از روزهای مهم سال؛ می باشد.

امروز، روز بزرگى براى تاریخ اسلام بلکه تاریخ بشریت است؛ روز ولادت نبى مکرم و رسول اعظم اسلام، حضرت محمّدبن‏عبداللَّه و همچنین روز ولادت امام به ‏حق‏ ناطق، حضرت امام جعفر صادق علیه السلام‏ و برکات این روز به خاطر آن ولادت عظمى‏ و ولادت امام بزرگوار، امام جعفر صادق، براى مسلمانها بسیار عظیم است.

بزرگداشت این روزها براى تذکر ماست؛ تذکر به عظمت مولود این روز، که حقیقتاً فهم و ادراک بشرى کوچکتر از آن است که بتواند آن حقیقت عظیم و آن روح والا و بزرگ را، با آن نورانیت، بدرستى درک کند.

یکی از نشانه های اهمیت اینگونه روزها؛ اعمال و آدابی است که توصیه شده انجام بدهیم. برای این روز هم اعمال فراوانی نقل شده که بخشی از آنها عبارتند از:

1- غسل کردن.

2- زیارت پیامبر و امیرمؤمنان از دور یا نزدیک‏.

3- روزه‏دارى. طبق روایت، روزه‏دارى در این روز برابر با روزه یک سال است.

4- دو رکعت نماز هنگام بالا آمدن آفتاب.

در هر رکعت پس از حمد، ده بار سوره قدر و ده بار سوره توحید خوانده شود.

5- گرامى داشتن مسلمانان و صدقه دادن.

6- جشن و شادى کردن.

7- به مشاهد شریفه رفتن.

البته هر کدام از این اعمال توضیحاتی دارند که می توانید به کتابهای مثل مفاتیح الجنان شیخ عباس قمی مراجعه کنید.



  • کلمات کلیدی :
  •     نظرات دیگران ( )
    نویسنده: روح الله خراسانی کیا
    شنبه 87/12/24 ساعت 9:51 صبح

    سیمای آفتاب

    حضرت امام رضاعلیه السلام از پدران گرامی خود نقل فرموده است: برخی از امیرمؤمنان علی‏علیه السلام تقاضا کردند پیامبرصلی الله علیه وآله و سلم را چنان توصیف بفرما که گویی او را مشاهده می‏کنیم زیرا ما مشتاق او (و آگاهی از شمایل او) ییم؛ و آن بزرگوار فرمود: پیامبر خداصلی الله علیه وآله چهره‏ای سپید آمیخته به سرخی داشت، چشمانش کاملاً سیاه، و مویش صاف و بدون چین و شکن بود، محاسنی انبوه داشت و گیسویش تا بنا گوش می‏رسید، خط میان سینه او باریک و ظریف بود، گردنش گویی تنگی از نقره است و ترقوه‏هایش چون طلا می‏درخشید؛ خطّ باریکی از مو از سینه تا ناف او امتداد داشت و بر شکم و سینه او غیر از آن موئی نبود، دست و پایش ضخیم و مردانه و استخوان قوزک پایش درشت بود، چون راه می‏رفت محکم و استوار راه می‏رفت و در این حال متمایل به جلو حرکت می‏کرد چنانکه گویی در سرا شیب قدم بر می‏دارد، چون به کسی رو می‏کرد با تمام بدن به او رو می‏آورد، نه خیلی کوتاه قد بود و نه خیلی دراز بالا، صورتش تا اندازه‏ای گرد و مدّور بود، وقتی در میان مردم قرار می‏گرفت از همه چشمگیرتر و جالب‏تر بود، عرق بر چهره‏اش چون دانه مروارید بود، و بویش از مشک خوشبوتر بود، نه ناتوان بود و نه خوارمایه، از همه مردم محترم‏تر زندگی می‏کرد و از همه نرمخوتر بود و سخاوتمندتر، هر کس با سابقه آشنایی با او معاشرت می‏کرد او را دوست می‏داشت و هر کس بی‏سابقه او را می‏دید از او هیبت می‏برد؛ عزت و بزرگواری او آشکار بود، و توصیف‏گر او می‏گوید: نه پیش از او و نه بعد از او کسی را همانند او ندیده‏ام؛ درود و سلام خدا بر او و خاندان او

    حضرت امام صادق‏علیه السلام فرموده‏اند: رسول خداصلی الله علیه وآله در شب تاریک همانند پاره ماه نورانی بود1



  • کلمات کلیدی :
  •     نظرات دیگران ( )
    نویسنده: روح الله خراسانی کیا
    چهارشنبه 87/11/16 ساعت 11:40 عصر

    اوایل زندگی ، آنقدر به من علاقه داشت که حتی حاضر نبود ، بدون من غذا بخورد ، علاقه همسرم به حدی بود که روزی چند بار از محل کارش با من تماس می گرفت . نکات فوق ، نمونه ای از جملاتی است که بارهااز زوج ها  شنیده می شود . آیا شما هم فکر می کنید علاقه همسرتان کم شده است ؟ یکی از مواردی که موجب بروز آسیب های جدی در ارتباط زوج ها می شود ، این است که یکی از آنها ، یا حتی هر دو طرف ، احساس می کنند . همسرشان به آنها بی توجه شده یا علاقه اش کاهش یافته است. فردی که چنین تصوری دارد ، احساس بی ارزشی می کند ، یا حتی احساس امنیت خود را نسبت به زندگی مشترک از دست می دهد . این احساس ، زمانی نقش تخریبی بیشتری پیدا می کند که زن یا شوهری که این نگرش را دارد ، سعی کند رفتار فرد مقابل را با بی توجهی جُُُُُُُُُُُُُُُُبران کند . بسیاری از افرادی که به همسر خود بی توجهی می کنند ، دلیل رفتاشان را گرفتاری های روزمره ذکر می کنند ، در حالی که اگر ما بدانیم ایجاد ارتباط رضایت بخش با همسر ، موجب می شود در مقابله با مشکلات نیز قدرت بیشتری داشته باشیم ، هر گز محبت خود را از او دریغ نخواهیم کرد .

    در ادامه ، ذکر این نکته بایسته است که ابراز علاقه در هر دوره ، شکلی متفاوت می یابد . به زبان دیگر ، شاید همسرشما هنوز به شما ابراز علاقه می کند ، ولی شکل آن با گذشته متفاوت شده است . مثلاٌ شاید زمانی که امکان آن فراهم بود ، هر هفته با یکدیگر به تئاتر می رفتید ، ولی شاید امروز دوست دارد با شما بیشتر صحبت کند از سوی دیگر ، یکی از اشتباهات رایج به ویژه در میان زوجهای جوان این است که رفتارهایی را ابتدای ازدواج انجام می دهند که امکان ادامه آن وجود ندارد ؛ مثلاً وقتی شما و همسرتان با هم در یک ظرف غذا می خورید و این را نشانه عشق به یکدیگر می دانید ، مطمئن باشید این رفتار را در آینده ای نه چندان دور باید ترک گویید ، یا اگر چند بار در روز با همسرتان تماس می گیرید ، ممکن است در وضعیتی قرار گیرید که امکان ادامه این عمل وجود نداشته باشد .

    در این حالات ، مشکل از آنجا شروع می شود که زن یا شوهر ، ترک این رفتار را به حساب کم علاقه شدن همسر خود بگذارند.

    بنابراین ، توصیه می شود حتماً رفتارهایی را انجام دهید که امکان ادامه آن وجود داشته باشد . این وضعیت گاهی درباره خرید هدایا هم صادق است . به صورتی که افراد معمولا اوایل ازدواج هدایای گران قمیتی به همسر خود می دهند ، در حالی که سالهای بعد ، امکان خرید چنین هدایایی را از دست می دهند ، این نیز یکی از مواردی است که موجب می شود برخی همسران احساس کنند علاقه طرف مقابل به آنها کم شده است . اگر می خواهید لذت بیشتری از زندگی مشترک ببرید ، حتماً به نکات زیر عمل کنید :

    1 - از ابراز علاقه به همسرتان خجالت نکشید . ابراز علاقه نشانگر میزان دوست داشتن شماست .

    2 – نگویید علاقه ام را با رفتارم نشان می دهم . برای ابراز علاقه باید از کلمات استفاده کرد .

    3 – هیچگاه اجازه ندهید مشکلات زندگی ، شما را از همسرتان دور کند .

    4 – همیشه ابراز علاقه به همسر ، بهترین هدیه به اوست . این هدیه مجانی را از او دریغ نکنید .

    5 – اگر در ابراز علاقه به همسرتان ناتوان هستید ، یا روش آن را نمی دانید ، حتماً به یک مشاوره امور خانواده مراجعه کنید .

    عـشق یعنـی مـایهقـوتقـلـب
    عشق یعنیانفجاراحساسات
    عشق یعنی کم کردن فاصله ها
    عشق یعنیکلید یک رابطهای محکم
    عشق یعنیدر موفقیت هم شریک بودن
    عشق یعنی کاری کنی که راحت پیدات کنه
    عشق یعنی مثل اشرف زاده ها باهاشرفتارکنی
    عشق یعنیکسی رو داشته باشی که ازت محافظت کنه
    عشق یعنی وقتی باهاشی خیلی خیلی به خودت برسی
    عشق یعنی یک عالمه حرف رو با یه اشاره گفتن
    عشق یعنی هولش بدی تو یک مسیر درست
    عشق یعنی یه بازی که تمومی نداره
    عشق یعنی از رفتارش تعریف کنی
    عشق یعنی من وتو ما میشویم
    عشق یعنی حرفشو باورکنی
    عشـق یـعنی جادوشکنی


  • کلمات کلیدی : عشق موفقیت علاقه
  •     نظرات دیگران ( )
    نویسنده: روح الله خراسانی کیا
    شنبه 87/9/30 ساعت 4:6 عصر

    yalda

     

    شب یلداتون مبارک

    شرق شناسان و مورخان متفق القولند که ایرانیان نزدیک به ? هزار سال است که شب یلدا آخرین شب پاییز و آذر ماه را که درازترین و تاریک ترین شب در طول سال است تا سپیده دم بیدار می مانند، در کنار یکدیگر خود را سرگرم می کنند تا اندوه غیبت خورشید و تاریکی و سردی روحیه آنان را تضعیف نکند و با به روشنی گراییدن آسمان (حصول اطمینان از بازگشت خورشید در پی یک شب طولانی و سیاه که تولد تازه آن عنوان شده است) به رختخواب روند و لختی بیاسایند.

    مراسم شب یلدا (شب چله) از طریق ایران به قلمرو رومیان راه یافت و جشن «ساتورن» خوانده می شد. جشن ساتورن پس از مسیحی شدن رومی ها هم اعتبار خود را از دست نداد و ادامه یافت که در همان نخستین سده آزاد شدن پیروی از مسیحیت در میان رومیان، با تصویب رئیس وقت کلیسا، کریسمس (مراسم میلاد مسیح) را ?? دسامبر قرار دادند که چهار روز و در سال های کبیسه سه روز بیشتر از یلدا (شب ?? دسامبر) فاصله ندارد و مفهوم هر دو واژه هم یکی است. از آن پس این دو میلاد تقریباً باهم برگزار می شده اند.

    آراستن سرو و کاج در کریسمس هم از ایران باستان اقتباس شده است، زیرا ایرانیان به این دو درخت مخصوصاً سرو به چشم مظهر مقاومت در برابر تاریکی و سرما می نگریستند و در خور روز؛ در برابر سرو می ایستادند و عهد می کردند که تا سال بعد یک نهال سرو دیگر کشت کنند.

    پیشتر، ایرانیان (مردم سراسر ایران زمین) روز پس از شب یلدا (یکم دی ماه) را خور روز و دی گان؛ می خواندند و به استراحت می پرداختند و تعطیل عمومی بود. در این روز عمدتاً به این لحاظ از کار دست می کشیدند که نمی خواستند احیاناً مرتکب بدی کردن شوند که میترائیسم ارتکاب هر کار بد کوچک را در روز تولد خورشید گناهی بسیار بزرگ می شمرد. هرمان هیرت، زبان شناس بزرگ آلمان که گرامر تطبیقی زبان های آریایی را نوشته است که پارسی از جمله این زبان ها است نظر داده که دی- به معنای روز- به این دلیل بر این ماه ایرانی گذارده شده که ماه تولد دوباره خورشید است. باید دانست که انگلیسی یک زبان گرمانیک (خانواده زبانهای آلمانی) و از خانواده بزرگ تر زبان های آریایی (آرین) است. هرمان هیرت در آستانه دی گان به دنیا آمده بود و به زادروز خود که مصادف با تولد دوباره خورشید بود، مباهات بسیار می کرد.

    فردوسی به استناد منابع خود، یلدا و خور روز، را به هوشنگ از شاهان پیشدادی ایران (کیانیان که از سیستان پارس برخاسته بودند) نسبت داده و در این زمینه از جمله گفته است:

    که ما را ز دین بهی ننگ نیست

    به گیتی، به از دین هوشنگ نیست

    همه راه داد است و آیین مهر

    نظر کردن اندر شمار سپهر

    آداب شب یلدا در طول زمان تغییر نکرده و ایرانیان در این شب، باقیمانده میوه هایی را که انبار کرده اند و خشکبار و تنقلات می خورند و دور هم گرد هیزم افروخته و بخاری روشن می نشینند تا سپیده دم بشارت شکست تاریکی و ظلمت و آمدن روشنایی و گرمی (در ایران باستان، از میان نرفتن و زنده بودن خورشید که بدون آن حیات نخواهد بود) را بدهد، زیرا که به زعم آنان در این شب، تاریکی و سیاهی در اوج خود است.

    واژه یلدا، از دوران ساسانیان که متمایل به به کارگیری خط (الفبای از راست به چپ) سریانی شده بودند به کار رفته است. یلدا- همان میلاد به معنای زایش- زاد روز یا تولد است که از آن زبان سامی وارد پارسی شده است. باید دانست که هنوز در بسیاری از نقاط ایران مخصوصاً در جنوب و جنوب خاوری برای نامیدن بلندترین شب سال، به جای شب یلدا از واژه مرکب شب چله (?? روز مانده به جشن سده، شب سیاه و سرد) استفاده می شود?

    خور روز (دی گان)- یکم دی ماه- در ایران باستان در عین حال روز برابری انسان ها بود. در این روز همگان از جمله شاه لباس ساده می پوشیدند تا یکسان به نظر آیند و کسی حق دستور دادن به دیگری را نداشت و کارها داوطلبانه انجام می گرفت، نه تحت امر. در این روز جنگ کردن و خونریزی، حتی کشتن گوسفند و مرغ هم ممنوع بود. این موضوع را نیروهای متخاصم ایرانیان می دانستند و در جبهه ها رعایت می کردند و خونریزی موقتاً قطع می شد و بسیار دیده شده که همین قطع موقت جنگ، به صلح طولانی و صفا انجامیده بود.



  • کلمات کلیدی :
  •     نظرات دیگران ( )
    نویسنده: روح الله خراسانی کیا
    پنج شنبه 87/9/21 ساعت 9:3 صبح

    بنا بر آنچه که ذکر گردید، در میان بزرگان و محدثین اهل سنت و به دنبال دقت آنان بر روی راویان و طرق متفاوت نقل حدیث غدیر، اندیشمندان بسیاری، حدیث غدیر را حدیثی حسن(10)(11) و عده کثیری روایت غدیر را روایتی صحیح(12) دانسته‌اند(13) و حتی نزد عده‌ای از بزرگترین صاحبنظران اهل تسنن، با توجه به شمار فراوان راویان و طرق متعدد نقل حدیث، که روایت غدیر دارد، آنرا حدیثی متواتر(14) ذکر نموده‌اند.(15) علما، بزرگان و محدثین شیعه نیز بالاتفاق، غدیر را حدیثی متواتر می‌دانند.(16)(17)

    بر این اساس و بر طبق آنچه که گذشت، به خوبی آشکار می‌گردد یکی از مهمترین وقایع تاریخ پرفراز و نشیب اسلام که در بین عامه مسلمانان، واقعه‌ای مسلم، پذیرفته شده و قطعی تلقی می‌گردد، واقعه غدیر خم است.

    از منظری دیگر، آنچه که بر گونه غدیر، رنگ جاودانگی می‌زند؛ و اهمیت این واقعه را مضاعف می‌گرداند، نزول 2 آیه از قرآن‌کریم، یکی آیه 67 سوره مائده(18) و دیگری آیه 3 سوره مائده،(19) در ارتباط با این رویداد بزرگ است که بر طبق نظر مفسران نام‌آور شیعه و سنی، شأن نزول این آیات، مربوط به واقعه غدیر خم می‌باشد.(20)(21) هنگامی که کمی بیشتر در مقایسه مفاد این آیات و لحن آنها با سایر آیات قرآن کریم می‌اندیشیم، درمی‌یابیم اگر نگوییم چنین آهنگ کلامی در میان سایر آیات بی‌نظیر است، لااقل کمتر آیه‌ای را می‌توان یافت که مضامین و لحنی شبیه به این دو آیه داشته باشد. طبیعی است هر مسلمان هنگامی که در تلاوت قرآن بدین دو آیه می‌رسد، شگفت زده از خویش بپرسد این چه امر خطیری است که عدم ابلاغ آن توسط پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، ‌زحمات 23 ساله آن حضرت را تباه می­‌گرداند و در این صورت نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) هرگز رسالت خویش را به مردم نرسانده و وظیفه پیامبری را بجای نیاورده است؟ واقعاً این چه پیامی است که خداوند متعال به پیامبر خویش وعده داده است تا او را در زمینه ابلاغ آن، حافظ و نگهدار باشد؟ به علاوه، مگر این موضوع چه اهمیتی دارد که ابلاغ این پیام به امت و پیروی مردم از آن، سبب کامل شدن دین و تمام شدن نعمت و رضایت پروردگار می­‌گردد؟

    پس دیگر جای هیچ تردیدی باقی نمی­ماند که روز نزول و ابلاغ این امر مهم و خطیر که بدین واسطه، روز اکمال دین و رضایت پروردگار محسوب می‌گردد، دارای اهمیت بسزایی در میان مسلمین خواهد بود.(22)

    از آنچه که گذشت، مشخص می­گردد علاوه بر مورخان که به تناسب فن خویش (و البته به دلیل اثرات و نتایجی که بر پایه این مطالعه بنا می‌گردد)، به واقعه غدیر نگاهی موشکافانه دارند،(23) غدیر از آن جهت که حدیثی قطعی و متواتر است و کار یک محدث، شناسایی احادیث معتبر و دقت بر روی مفاهیم آنهاست، مورد توجه محدثین است(24) و دارای جایگاهی ویژه در کتب مختلف حدیث می‌باشد. به خاطر نزول 2 آیه ویژه از قرآن کریم درباره این واقعه که القاکننده مفهومی منحصر بفرد و دارای لحنی کم‌نظیر در میان سایر آیات است، غدیر منشأ بحثهای گوناگونی در کتب تفسیری می‌باشد.(25) با تکیه بر مفاهیم این آیات و اثرات شگرف اعتقادی مترتب بر آن، این واقعه منظور نظر مخصوص متکلمان واقع گشته است.(26) حتی لغویین نیز توجه خاص خویش را به این رویداد مهم معطوف داشته‌اند و به هنگام شرح و توضیح کلمه غدیر خم (که نام محلی است)، به اصل این رویداد اشاره نموده‌اند.(27) ادیبان و شعرای بسیاری در میان امت اسلامی در طول 14 قرن، از همان لحظه وقوع و در همان صحنه گرفته تا روزگار معاصر، همواره این واقعه بزرگ را در آثار و اشعار خویش، توصیف و تشریح نموده‌اند.(28)

    آنچه که تاکنون ذکر شد، گوشه‌ای از اهمیت رویداد غدیر خم بود که در حد گنجایش این مقاله، به آن اشاره گردید. ما در این مجال به دنبال جستجو و تحقیق درباره این رویداد بزرگ اسلامی و این بُرهه از حیات رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌باشیم تا هرچه بیشتر و البته با رعایت اختصار، بتوانیم زوایای گوناگون آن را بررسی نماییم. لذا در ادامه،‌ ابتدا اصل واقعه را به گونه‌ای که در بین مسلمین مشهور و مورد اتفاق است، نقل نموده، سپس به بررسی مفاد حدیث غدیر می‌پردازیم و بر روی مفاهیم آن،‌ هرچه بیشتر تأمل می‌نماییم و در انتها نیز نتایجی را که به دنبال واقعه غدیر جلوه‌گر می‌گردد و مستلزم توجه ویژه مسلمانان می‌باشد، بر می­شماریم.

     

    واقعه غدیر خم

    پیامبر اکرم بنا بر امر الهی، در سال دهم هجرت تصمیم به زیارت خانه خدا و بجاآوردن حج نمودند؛ لذا مردم را از این امر مطلع کردند(29) و حتی برای آگاه‌ نمودن اهالی مناطق مختلف، قاصدانی را به آن شهرها گسیل داشتند. فرستادگان حضرت نیز همانگونه که وجود مقدس رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) خود اعلام نموده بودند، این پیام را به مردم رساندند که این آخرین حج رسول خداست و این سفر دارای اهمیت فراوانی است. هر کس که توانایی و استطاعت آن را دارد، بر او لازم است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را در این سفر همراهی نماید. گرچه رسول‌ اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) با همراهی عده‌ای از اصحاب خویش پیش از این، اعمال عمره مفرده را انجام داده بودند،(30) اما این نخستین بار و تنها مرتبه‌ای در طول حیات طیبه پیامبر اسلام بود که بنا بر امر الهی، حضرت تصمیم به بجای­آوردن و تعلیم مناسک حج گرفتند. پس از این اعلام، جمعیت کثیری در مدینه جهت همراهی با رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و بجای آوردن اعمال حج، مجتمع گشتند. مورخان و صاحب‌نظران از این سفر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) با عنوان حجة‌الوداع(31)، حجةالاسلام، حجة‌البلاغ(32)، حجة الکمال و حجة التمام(33) یاد می­نمایند.

    رسول‌ اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) با پای پیاده و در حالیکه غسل نموده بودند، در روز شنبه 24 یا 25 ذیقعده به همراه همراهان خود و اهل‌بیت گرامیشان و عامه مهاجرین و انصار و جمعیت کثیری که گرداگرد حضرت اجتماع کرده بودند، به قصد بجای آوردن مناسک حج از مدینه خارج گشتند. تعداد جمعیتی که به همراه حضرت از مدینه خارج شده بودند را بین 70000 تا 120000 (و حتی برخی بیشتر از 120000) نقل نموده‌اند؛(34) اما افراد بسیاری به غیر از این عده، نظیر اشخاصی که در مکه مقیم بودند و یا اشخاصی که از شهرهای دیگر خود به مکه آمده و در آنجا به حضرت ملحق شدند، به همراه پیامبر و با اقتدای به ایشان مناسک حج را در این سفر بجای آورده و رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را همراهی نمودند. امام علی، پیش از تصمیم پیامبر برای بجای آوردن مناسک حج، از طرف ایشان برای تبلیغ اسلام و نشر معارف الهی به یمن فرستاده شده بودند؛ اما هنگامی که از تصمیم پیامبر برای سفر حج و لزوم همراهی سایر مسلمین با آن حضرت در این سفر، آگاه گشتند، به همراه عده‌ای از یمن به سمت مکه حرکت نمودند و در آنجا پیش از آغاز مناسک، به رسول‌ اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) ملحق شدند.(35)

    رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و همراهیان آن حضرت، در میقات مسجد شجره مُحرم گشتند و بدین ترتیب اعمال حج را آغاز نمودند. گرچه اصول و کلیات مناسک حج قبلاً و به هنگام نزول آیات مربوطه، توسط رسول‌ اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) توضیح داده شده بود، اما در این سفر، پیامبر این اعمال را به طور عَملی برای مردم آموزش داده و جزئیات را برای آنان تبین نمودند و در مواقف گوناگون، با ایراد خطابه، مردم را نسبت به سایر تکالیف الهی و وظایف شرعیشان آگاهی بخشیدند.

    سرانجام اعمال حج، پایان یافت و پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به همراه جمعیت کثیری که ایشان را همراهی می‌نمودند، شهر مکه را ترک نمودند و رهسپار مدینه شدند که در بین راه به محل غدیر خم رسیدند.

    غدیر در لغت به معنای آبریز و مسیل،(36) و غدیر خم در جغرافیا، نام محلی است که به خاطر وجود برکه‌ای در این محل، که در آن آب باران جمع می­‌شده است، به این نام (غدیر خم) شهرت یافته است. غدیر در 3 - 4 کیلومتری جُحفه واقع شده و جحفه در 64 کیلومتری مکه قرار دارد که یکی از میقاتهای پنجگانه می‌باشد. در جحفه راه اهالی مصر، مدینه، عراق و شام از یکدیگر جدا می‌شود.(37) غدیر خم به علت وجود مقداری آب و چندین درخت کهنسال، محل توقف و استراحت کاروانیان واقع می‌شد اما دارای گرمایی طاقت ‌فرسا و شدید بود.(38)

    هنگامی که رسول‌ اکرم در روز 5‌شنبه 18 ذی‌الحجه به وادی غدیر خم رسیدند و پیش از جدایی اهالی شام، مصر و عراق از میان جمعیت، جبرئیل امین از جانب خداوند بر ایشان نازل گردید و آیه: « یا أیها الرّسول بلّغ ما أنزل الیک من ربّک فان لم تفعل فما بلّغت رسالته و الله یعصمک من النّاس »(39) را نازل نمود و از جانب حق تعالی، رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را امر نمود تا حکم آنچه را که در قبل بر پیامبر درباره امام علی نازل گشته بود، به مردم ابلاغ نمایند. در این هنگام، پیشتازان کاروان و افرادی که جلوتر حرکت می‌نمودند، حوالی جحفه رسیده بودند. رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) پس از نزول آیه، دستور توقف کاروانیان را صادر نمودند و امر فرمودند تا آنانی که پیشاپیش حرکت می‌نمودند، به محل غدیر بازگردند و افرادی که در پس قافله، عقب مانده بودند، سریعتر به کاروان در این وادی، ملحق شوند.(40) همچنین به چند تن از صحابه دستور دادند تا فضای زیر چند درخت کهنسال را که در آن محل قرار داشتند، آماده نمایند؛ خارها را از زمین برکنند و سنگهای ناهموار موجود در زیر آن درختان را جمع‌آوری نمایند. در این هنگام، زمان به جای آوردن نماز ظهر فرارسید و رسول‌ اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فریضه ظهر را در گرمای شدید،(41)(42) به همراه جمعیت کثیر حاضر، ادا نمودند. شدت گرما در وادی غدیر به حدی بود که اشخاص، گوشه‌ای از ردا و لباس خویش را برای در امان بودن از شدت تابش آفتاب، بر سر می‌افکندند و مقداری از آنرا برای کاستن از شدت گرمای شنها و سنگها، در زیر پای خویش می‌گستردند.(43) برای رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز پارچه‌ای بر روی شاخسار آن درختان کهن افکندند تا مانعی در برابر حرارت موجود و تابش خورشید، ایجاد نمایند. هنگامی که حضرت از نماز فارغ گشت، از جهاز شتران، در همان محلی که به فرمان رسول خدا توسط صحابه آماده شده بود، منبری ساختند و وجود مقدس پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بر فراز آن در آمدند و شروع به ایراد خطبه، با صدایی بلند و رسا نمودند؛ در حالیکه جمعیت فراوان همراه پیامبر، بر گرداگرد حضرت جمع گشته بودند و به سخنان نبی‌اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) گوش فرا می‌دادند و برخی از افراد نیز برای آنکه همگان از کلام رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) مطلع گردند، سخنان آن حضرت را با صدایی بلند برای افرادی که دورتر قرار داشتند، تکرار می‌نمودند.

    خطابه حضرت در میان جمعیت بدین گونه ایراد گردید:

    « حمد و ستایش مخصوص خداوند است و از او یاری می‌خواهیم و به او ایمان داریم و از شرور نفسهایمان و زشتیهای کردارمان، به او پناه می­بریم؛ خداوندی که هدایتگری وجود ندارد برای کسانی که گمراهشان نماید و گمراه کننده‌ای وجود ندارد برای اشخاصی که او هدایتشان نماید و شهادت می‌دهم که جز خدا، معبودی نیست و محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) بنده و فرستاده اوست و اما بعد؛ ای مردم، خداوند لطیف و خبیر (دارای لطف فراوان و بسیار آگاه) مرا خبر داد که من به زودی (به سوی او) فرا خوانده می‌شوم و (دعوت او را) اجابت خواهم نمود.(44) من مسئول هستم و شما نیز مسئولید. پس (درباره دعوت و مسئولیت من) چه می‌گویید؟ »

    حاضران در پاسخ گفتند: « شهادت می‌دهیم که دعوت خویش را ابلاغ نمودی و نصیحت کردی و کوشش نمودی، پس خداوند شما را جزای خیر دهد.»(45)

    سپس رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: « آیا شهادت نمی‌دهید که معبودی جز خدا نیست و محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) بنده و فرستاده اوست؟ و (آیا شهادت نمی‌دهید که) بهشت و دوزخ خداوند، حق است و مرگ، حق است و قیامت می‌آید و در آن شکی نیست و خداوند کسانی را که در قبرها هستند مبعوث می‌گرداند؟»

    حاضران گفتند: « بله ای رسول خدا، شهادت می‌دهیم.»

    سپس در ادامه، رسول اکرم خداوند را بر این امر شاهد گرفتند و از مردم پرسیدند: « آیا (کلام مرا) می‌شنوید؟»

    حاضرین گفتند: « بله یا رسول‌الله.»(46)

    پس حضرت فرمودند: « من پیش از شما در کنار حوض (کوثر) حاضر می‌گردم و شما در کنار آن بر من وارد می‌گردید و عرض آن به اندازه فاصله مابین بُصری (شهری در حوالی شام) و صَنعا (شهری در یمن) می­باشد. در آن قدحهایی به تعداد ستارگان، از جنس نقره است؛ پس بنگرید که پس از من چگونه درباره ثقلین (دو شئ گرانبها) رفتار می‌نمایید.»

    در این هنگام فردی ندا داد که « ثقلین چه هستند ای رسول‌ خدا؟»

    رسول اکرم فرمودند: « ثقل اکبر کتاب خداست. جانبی از آن به‌دست خداوند و جانب دیگر آن در دستان شماست. پس به آن متمسک شوید. (آنرا گرفته و از هدایت آن بهره‌ برید.) که اگر به آن تمسک جویید، گمراه نمی‌شوید و ثقل دیگر و کوچکتر، عترت من هستند. خداوند لطیف خبیر مرا خبر داد که این دو ثقل تا هنگامی که در کنار حوض بر من وارد شوند، از یکدیگر جدا نمی‌گردند(47) و من این را از پروردگارم مسئلت نموده‌ام. پس، از این دو پیشی نگیرید که هلاک می‌گردید و از این دو، باز نمانید که هلاک می‌شوید.(48)»

    سپس رسول خدا، دست امام علی را بلند نمود تا همه مردم، ایشان را در کنار رسول خدا مشاهده نمودند.(49) در این هنگام رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) از حاضرین پرسیدند: « ای مردم، آیا من از خود شما، بر شما اولی و مقدم­تر نیستم؟»(50)(51)

    مردم پاسخ دادند: « بله، ای رسول خدا.»(52)

    حضرت در ادامه فرمودند: «خداوند ولی من است و من ولی مؤمنین هستم و من نسبت به آنان از خودشان اولی و مقدم‌ می‌باشم.»(53)

    آنگاه فرمودند: « پس هر کس که من مولای او هستم، علی مولای اوست.»(54)، رسول خدا 3(صلی الله علیه و آله و سلم) بار این جمله را تکرار نمودند(55) و فرمودند: «خداوندا، دوست بدار و سرپرستی کن، هر کسی که علی را دوست و سرپرست خود بداند و دشمن بدار هر کسی که او را دشمن می‌دارد(56) و یاری نما هر کسی که او را یاری می­‌نماید و به حال خود رها کن، هر کس که او را وا می­گذارد.(57)»

    سپس خطاب به مردم فرمودند: «ای مردم، حاضرین به غایبین (این پیام را) برسانند.»(58)

    هنوز جمعیت متفرق نگشته بودند که بار دیگر جبرائیل نازل شد و از جانب خداوند، آیه: « ألیوم أکملت لکم دینکم و أتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الإسلام دیناً»(59) را بر پیامبر فرو فرستاد. هنگامی که این آیه نازل گردید، نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «الله‌اکبر بر کامل ‌شدن دین و تمام گشتن نعمت و رضایت پروردگار به رسالت من و ولایت علی پس از من.»(60)

    در این موقع، مردم به امیر مؤمنان، امام علی(علیه السلام) تهنیت گفتند. از جمله کسانی که پیشاپیش سایر صحابه، به امام علی تهنیت گفتند، ابوبکر و عمر بودند. عمر پیوسته خطاب به امیر مؤمنان می‌گفت: « بر تو گوارا باد ای پسر ابیطالب، تو مولای من و مولای هر مرد و زن با ایمان گشتی.»(61)

    در این هنگام، حسّان بن ثابت که از شعرای زبردست بود از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) اجازه خواست تا آنچه را که در این موقف درباره امام علی (علیه السلام) از رسول ‌اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) شنیده است، در ضمن ابیاتی بسراید. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «به برکت الهی، بگو.» حسّان، خطاب به بزرگان قریش گفت: « ای بزرگان قریش، سخن مرا به گواهی و امضای پیامبر گوش کنید.» و این چنین سرود:

    «در روز غدیر پیامبرشان با بانگ بلند ندایشان در داد، غدیری که در سرزمین خم قرار داشت و ای کاش مردم جهان بودند و رسول خدا را در حال ندا می‌دیدند که می‌فرمود: آیا من سرپرست و ولی شما نیستم؟

    مردم در پاسخ او بدون هیچ پرده‌ پوشی گفتند: معبود تو، مولای ما و تو ولی ما هستی؛ و تو ای خواننده شعر، اگر در آنجا بودی، حتی یک نفر هم مخالف نمی­‌یافتی.

    در این هنگام رو به علی‌بن‌ابیطالب کرد و فرمود: یا علی، برخیز که من تو را برای امامت و هدایت خلق بعد از خود (و از جانب خداوند) شایسته دیدم.»(62)(63)



  • کلمات کلیدی :
  •     نظرات دیگران ( )
    <   <<   6   7   8   9   10   >>   >

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • سال نو مبارک
    ادعایی بزرگ
    این است زندگی مقام معظم رهبری
    ازدواج حضرت علی ع و حضرت فاطمه س
    چرا به دنیا آمده ایم؟!!!
    [عناوین آرشیوشده]