سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منفورترین حالتِ بنده نزد خداوند ـ عزّوجلّ ـ، هنگامی است که شکمش پُر باشد . [امام صادق علیه السلام]
کل بازدیدها:----195358---
بازدید امروز: ----8-----
بازدید دیروز: ----7-----
منتظر ظهور

 
نویسنده: روح الله خراسانی کیا
پنج شنبه 88/7/9 ساعت 9:53 صبح
آنها در مورد هویت قاتل نیز همین گونه پرهیزها را به کار گرفته اند. در کتاب دن براون ، قاتل "فرشتگان و شیاطین" که گویا در استخدام انجمن ایلومیناتی است ، یک مزدور صرف نیست ، بلکه مسلمانی تصویر می شود که کینه انتقام جنگ های صلیبی را از کلیسای کاتولیک در دل دارد.



بایستی اذعان کرد ، وقتی کتاب داستان فیلمی را قبلا خوانده باشی ، آن هم داستانی که مملو از تعلیق و رمز و راز و گره افکنی است و  پی در پی به مخاطبش شوک وارد بسازد و  علاوه بر همه اینها متنی مطول بالغ بر 700 صفحه سرشار از نکات توصیفی و اطلاعاتی را شامل شود که مدام معلومات خواننده را به چالش بطلبد ، دیگر همه جذابیت فیلم اقتباسی از آن که فیلمنامه اش حتی کمتر از یک پنجم کتاب را هم در برنمی گیرد ، تنها به یک تعلیق هیچکاکی می ماند که شاید با آن بتوان ذوق و هوشمندی فیلمنامه نویسان را محک زد که تا چه حد به اصل کتاب وفادار بوده و تا چه اندازه توانسته اند با توجه به محدودیت های زمانی یک فیلم سینمایی و ضرورت های تصویری آن ، انبوه اطلاعات و اخبار تاریخی ( که بعضا برای اولین بار در چنین شکل و قواره ای و در این سطح وسیع انتشار می یابد) را به تماشاگر انتقال دهند. آن هم فیلمنامه نویسانی مانند دیوید کوئپ ( که اثر اقتباسی قابل توجهی همچون "پنجره مخفی" برگرفته از داستان استیفن کینگ را در کارنامه اش داشته ) و آکیوا گلدزمن ( که تجربه دیگری با نویسنده کتاب یعنی دن براون در فیلم "رمز داوینچی" را از سر گذرانده است). تنها نکته ای که در این ارزیابی اهمیت پیدا می کند ، این است که نویسنده کتاب یعنی دن براون نه تنها بر نوشتن فیلمنامه نظارت داشته ، بلکه از تهیه کنندگان اجرایی فیلم هم بوده است.
فرشتگان و شیاطین" 3 سال پیش از "رمز داوینچی" توسط دن براون نوشته شد ، اما فیلم آن ، 3 سال پس از فیلم "رمز داوینچی" ساخته شد. قصه این دو کتاب از قرابت ها و شباهت های متعددی حکایت دارد  که به نوعی آنها را دنباله یکدیگر قرار می دهد ، بدون آنکه بتوان تقدم و تاخری برای هریک از آنها قائل گردید. برخی از این نشانه ها کاملا ظاهری و مشخص بوده و بعضی دیگر در محتوا و درونمایه ، خود را بروز می دهند.

شخصیت اصلی یعنی پرفسور رابرت لنگدان ، استاد هنر و نشانه شناس دانشگاه هاروارد از جمله مهمترین و اصلی ترین این نقاط تشابه به شمار می آید. همراهی یک زن ( در "رمز داوینچی" کاراگاهی به نام سوفی که بعدا ادعا می شود از نوادگان عیسی مسیح است و در "فرشتگان و شیاطین" یک دانشمند علوم فیزیک به نام ویتوریا وترا که در صدد خنثی نمودن یک بمب ضد ماده است) ، درگیر شدن یک کاراگاه پلیس ( در "رمز داوینچی" بازرس فاژ که تا انگلیس پرفسور لنگدان و سوفی را تعقیب می کند و در "فرشتگان و شیاطین" ، فرمانده راچر که رییس قراولان سوییسی واتیکان است و سرانجام با کشف راز تکان دهنده جانشین پاپ در یک کشمکش ناجوانمردانه ، به قتل می رسد) و بالاخره مکان های معروف تاریخی ( در "رمز داوینچی " ، موزه لوور و مکان شوالیه های معبد و صومعه راسلینگ و در "فرشتگان و شیاطین" ، واتیکان و کلیساهای مشهور آن ) دیگر عناصر مشترک ساختاری دو کتاب و فیلمنامه و فیلم "رمز داوینچی " و " فرشتگان و شیاطین" محسوب می شوند.

اما آنچه به لحاظ محتوایی و درونمایه دو قصه را به یکدیگر نزدیک می سازد ، پرداختن به تاریخ فعالیت برخی فرقه های پنهان و مرموز  مانند کابالا و خانقاه صهیون ( در "رمز داوینچی") و فراماسونری و یکی از قویترین سازمان های این تشکیلات مخوف به نام "ایلومیناتی" ( در "فرشتگان و شیاطین") است. فرقه هایی که براساس کتب مختلف و اسناد و مدارک معتبر (اغلب به روایت اعضای مطرح این سازمان ها یا مکتوبات برجای مانده و به عبارتی لورفته آنها) یک تاریخ بدنامی و شرارت ها و تباهی برای بشر برجای گذارده اند و البته منشاء مشترک آنها ( بازهم بر طبق مدارک معتبر و اسناد تاریخی موجود ) در یک کلام پدیده شیطانی "صهیونیسم" است.( که در همین مطلب به برخی از آن اسناد و مدارک اشاره خواهیم داشت)  اما شگفت آنکه نویسندگان و سازندگان دو داستان و فیلمنامه و فیلم های یاد شده به نحو شگفت آوری در صدد تطهیر  این فرقه های تباهکار برآمده و دشمنان آنها را جاهل و طماع و جنایتکار جلوه داده اند!


  • مقایسه تطبیقی کتاب و فیلمنامه

اگر در فیلم "رمز داوینچی" این وارونه نمایی و تطهیر تاریخی درباره فرقه های بدکنشی همچون "شوالیه های معبد" ( که جنایاتشان در طی جنگ های صلیبی روی چنگیز و نرون و هیتلر را سفید کرد) و کابالا ( به عنوان تصوف صهیونیستی که ریشه در جادوگران مصر باستان داشته و پایه و بنیاد فراماسونری قلمداد شده است) صورت گرفت ، در "فرشتگان و شیاطین" ، سازمان مخوفی همچون "ایلومیناتی" در گردونه تطهیر تاریخی قرار می گیرد تا نقش مرموزش در تحولات ضد بشری 3-4 قرن اخیر زیر سایه انگیزاسیون کلیسای قرون وسطی و علم پناهی مفرط پنهان گردد.
در "فرشتگان و شیاطین" پرفسور رابرت لنگدان ، فراخوانده می شود تا در کشف راز و رمز انجمن "ایلومیناتی" که 4 کاردینال کلیسای واتیکان در آستانه انتخاب پاپ جدید را به همراه یک چهارم گرم ضدماده در حال انفجار  ( که می تواند قدرتی ویران کننده تر از بمب اتم داشته باشد) ربوده و تهدید کرده که به انتقام آنچه جنایات کلیسا در حق دانشمندان ایلومیناتی   می خواند ، هر ساعت یکی از آن کاردینال ها (که مهمترین کاندیداها برای مقام پاپ به شمار می آیند) را با داغ مخصوص ایلومیناتی به قتل برساند.

فیلمنامه پس از نمایش مراسم تشییع جنازه پاپ که گفته می شود با یک حمله ناگهانی قلبی فوت کرده ، آغاز شده و سپس به  مرکز علمی شتاب دهنده ذرات اتم یا سرن (CERN) در سوییس می رود تا یک آزمایش مهم درمورد وارد آوردن شتاب نوری به ذرات اتم در طی فاصله ای طولانی جهت پدیدآوردن مدلی مینیاتوری از لحظه انفجار اولیه یا بیگ بنگ (BIG BANG) را شاهد باشیم. طراحان و عاملان اصلی این آزمایش مهم ، دانشمندی به نام سیلوانو بنتیوگلیو و همکارش ویتوریا وترا هستند. در کتاب طراح اصلی آزمایش پدرخوانده ویتوریا ، لئوناردو وترا است که در طی خاطرات ویتوریا ، یک کشیش کاتولیک معرفی می شود. اما فیلمنامه نویسان با تغییر هویت لئوناردو وترا به سیلوانو بنتیوگلیو در واقع رابطه عاطفی ویتوریا را با قتل فجیعی که درمورد طراح اصلی آزمایش برخورد ذرات ضد ماده در سرن صورت می گیرد،کمتر ساخته واز طرف دیگر تنها دریک صحنه که نمایی مدیوم از سیلوانو را می بینیم ، متوجه یقه کشیشی وی از زیر لباس فرم آزمایشگاهی او می گردیم.
بخش های آغازین داستان در کتاب دن براون در مرکز علمی سرن اتفاق می افتد.در واقع برخلاف فیلم که رابرت لنگدان توسط پلیس واتیکان به همکاری دعوت شده ، در کتاب این دعوت در ابتدا توسط رییس مرکز علمی سرن ، ماکسمیلیان کهلر صورت می گیرد ، فردی که کاملا از فیلم حذف شده ولی در کتاب نقش مهمی برعهده دارد و کلیه ماجراهای سرن و ضد ماده و تلاش لئوناردو وترا برای کشف راز خلقت و پیوند دین و علم را او برای لنگدان شرح   می دهد. همین ماکسمیلیان کهلر است که یکی از پرتعلیق ترین لحظات اواخر قصه را خلق می کند و هنگامی که هر 4 کاردینال توسط قاتل کشته شده اند و به نظر می آید که نفر پنجم و آخری خود پیشکار پاپ یعنی پدر پاتریک کامرلنگو ( در کتاب : کارلو ونترسکا) بوده که قرار است توسط جانوس ( کسی که توسط قاتل ، رهبر ایلومیناتی معرفی می شود )، داغ زده و به قتل برسد، حضور کهلر در واتیکان( با توجه به صحبت هایش درباره تقابل علم و دین )  ، این تصور را در ذهن لنگدان و همچنین ویتوریا وترا بوجود می آورد که همو رهبر ایلومیناتی است و دقیقا همان صحنه ای که در فیلم مابین فرمانده راچر و کامرلنگو بوجود آمده و تصاویرش توسط دوربین مخفی ضبط شده ( که همین تصاویر موجب افشای راز کامرلنگو و ایلومیناتی می گردد) در کتاب بین کهلر و کارلو ونترسکا (همان پیشکار پاپ فقید) اتفاق می افتد با این تفاوت که کاملا فاقد آن تعلیق برخورد کهلر و ونترسکا را بوده و اساسا  صحنه ای که راچر داخل مقر پیشکار شده و با عصبانیت قفل پایین در را می اندازد ، چندان در میانه آن هیجانات انفجار بمب ضد ماده و درگیری های لنگدان و ویتوریا با قاتل ، محلی از اعراب پیدا نمی کند!

به این ترتیب و با حذف شخصیت ماکسمیلیان کهلر ، حدود 140 صفحه از کتاب که در مرکز علمی سرن می گذرد ، تنها در یک سکانس 4-5 دقیقه ای خلاصه شده که اگر چه این نحوه ایجاز به روانی فیلمنامه کمک موثری نموده است ، اما عدم وجود شخصیت کهلر ، علاوه بر کاستن از پتانسیل محتوایی اثر ، به ساختار آن نیز لطمه وارد آورده است. در واقع دیوید کوئپ و آکیوا گلدزمن ، همه ماجراهای سرن که به ورود ویتوریا می انجامد ( آشنایی لنگدان و وترا در کتاب در مرکز سرن واقع می شود ، در حالی که در فیلم در دفتر فرمانده راچر در واتیکان صورت می گیرد) و سپس آگاه شدن از قضیه پادماده و آزمایش مینیاتوری بیگ بنگ و دزدیده شدن محفظه حاوی یک چهارم گرم ضد ماده ( که در کتاب با روالی کاملا گام به گام و جذاب روایت می شود) و انتقالش به واتیکان و دزدیده شدن 4 کاردینال ، همه و همه یک جا در همان دفتر راچر به سمع و نظر تماشاگر می رسد و همه تعاریف کهلر در چند جمله بوسیله وترا بیان می گردد. همینطور همه آنچه پرفسور لنگدان در مرکز علمی سرن درمورد ایلومیناتی و تاریخچه اش برای کهلر بازگو نمود هم در 8-7 جمله و در هلیکوپتری که او را به واتیکان    می برد و همچنین در دفتر راچر برای فرمانده قراولان واتیکان و همکارانش نقل می نماید.

نکته جالب اینکه حذف کهلر و جریانات مرکز علمی سرن ، باعث شده که یکی از 6 مورد داغ ایلومیناتی نیز از فیلمنامه حذف شود و تعداد داغ ها به 5 موردکاهش یابد.در کتاب می خوانیم که نخستین داغ ایلومیناتی با همان عنوان انجمن ، برسینه لئوناردو وترا زده می شود و همین موجب کشانده شدن پای پرفسور لنگدان ( که تحقیقات مفصلی راجع به ایلومیناتی دارد) به ماجرا می گردد. داغی که نشانه بسیار خاص و دو سویه ای را برخود دارد. ولی در فیلم این نشان دو سویه ایلومیناتی توسط یک فاکس یا نمابر به دست پلیس واتیکان و فرمانده راچر رسیده و همین قضیه باعث می شود تا به سراغ پرفسور لنگدان بروند.

تردیدی نیست که تبدیل یک کتاب 700 صفحه ای با اطلاعات تاریخی و فلسفی و علمی و دینی به یک فیلمنامه دو ساعته جذاب برای مخاطب عام ، در درجه نخست فیلمنامه نویسان را وادار سازد تا بسیاری از صحنه های توصیفی و پردیالوگ اثر را حذف کنند. اما مخاطب یک داستان معمایی که اساس گره گشایی و حل معماهایش بر علم و اطلاع به یک سری اطلاعات استوار است ، به دلیل درگیر شدن در یک بازی که بر مبنای همان اطلاعات پیش  می رود ، نیاز دارد حداقل بخشی از اطلاعات فوق را دریافت نماید. مثلا اگر در داستانی از آگاتا کریستی همچون "ده بومی کوچولو" ، خواننده از پس زمینه کاراکترها مطلع نشود و انگیزه میزبان را از برپایی آن میهمانی مرگ ، درک ننماید ، طبعا از اواسط قصه دیگر چندان میلی به پیگیری ماجراها حس نخواهد کرد و اگر حادثه ای هم رخ ندهد ، کتاب یا فیلم را نیمه کاره رها کرده و پی کار خود می رود. از همین رو آکیوا گلدزمن در "رمز داوینچی" تا جایی که برایش مقدور بود ، بخشی از انبوه اطلاعات تاریخی کتاب را در چند صحنه فیلم به مخاطبش منتقل ساخت. اما این اتفاق در "فرشتگان و شیاطین" نیفتاده و فیلمنامه نویسان ، اغلب صحنه هایی که اطلاعاتی در زمینه های تاریخی سوژه داستان را بازگو می کرده ، کنار گذارده یا از آن گذشته اند و بیشتر بر صحنه های هیجان انگیز و به اصطلاح اکشن و حادثه ای اثر تاکید کرده و پرداخته اند. به همین دلیل بسیاری از انگیزه ها و زمینه های اتفاقات و رویدادها برای مخاطب روشن نشده و از همین رو چندان قادر به همذات پنداری با شخصیت های داستان نیست.

فی المثل در کتاب و در همان بخش اولیه مرکز علمی سرن ، خواننده از طریق نقل قول های پرفسور لنگدان به نحو قابل قبولی با انجمن اخوت ایلومیناتی آشنا شده و تا حدودی به رمز و راز آنها پی می برد ولی در فیلمنامه و فیلم ، ناگهان در عرض چند دقیقه با یک تشکیلات پنهانی مواجه می شود که به گونه ای مجهول از دل تاریخ آمده و به خاطر کینه ای که از داغ خوردن 4 تن از دانشمندان خود در دل نگاه داشته ،  به عملیاتی تروریستی دست یازیده تا کلیت واتیکان را نابود سازد.

 

 



  • کلمات کلیدی : فرشتگان، شیاطین
  •     نظرات دیگران ( )
    نویسنده: روح الله خراسانی کیا
    یکشنبه 88/6/1 ساعت 3:27 عصر

    یکی از مشکلات در زندگی بشر،به ویژه مومنان،وسوسه های شیطان است.در این زمینه فرمود:«والشیاطینُ مَغلوله» شیطان ها در این ماه در زنجیرند و تنها پارس می کنند؛اما کسی را نمی گزند. شیطان موجودی است که به اذن خدای سبحان وسوسه می کند. وسوسه ی شیطان نعمت و رحمت است؛چون هر کسی به جایی رسید،در اثر مبارزه با وسوسه،در میدان جهاد اکبر بود که پیروز شد.
    اگر وسوسه نباشد و راه برای گناه باز نباشد، راه اطاعت یک طرفه است و اطاعت ضروری می شود و اگر اطاعت ضروری شد دیگر جا برای ضرورت وحی و رسالت و تکلیف و دین نخواهد بود.
    عالَمی که در آن گناه نباشد،عالم دین و تکلیف و امر و نهی و مانند آن نیست.
    شیطان در حدّ وسوسه ماموریت دارد که پارس کند، آنکه آشناست به این پارس اعتنا نمی کند، راه را طی کرده و به مقصد می رسد. اما بیگانه بیراهه می رود و به دام شیطان می افتد. شیطان پارس را به گزیدن تبدیل می کند و از آن به بعد می گزد! البته شیطان تحت ولایت خدای سبحان است؛ بدون اذن خدا کاری نمی کند و در قیامت صریحاً می گوید: «فَلا تَلومونی وَلوموا انفُسَکُم ما انا بمُصرخکم وَ ما انتم بمُصرخی»(سورة ابراهیم، آیة 22) امروز نه من به داد شما می رسم نه شما به داد من می رسید.من بر شما مسلط نبودم؛ فقط شما را دعوت کردم،خودتان آمدید. «اِنَّ الله وَعدکم وعد الحَقّ و وَعدتکم فَاخلفتکم»(سورة‌ ابراهیم، آیة‌22) خدا وعدة حق داد و من وعدة فریب. وعدة حق را نپذیرفتید و وعدة آمیخته به فریب من را پذیرفتید؛پس من سلطه ای برشما ندارم.
    اگر کسی وعده ی الهی را عمداً پشت سر گذاشت و به دنبال فریب شیطان رفت، خدای سبحان به او مهلت می دهد. اگر از این مهلت استفاده نکرد،از آن به بعد شیطان را بر او مسلط می کند. لذا به عنوان کیفر فرمود:«الَم تَرَ انّا ارسَلنا الشیاطین عَلی الکافِرین توزّهم ازّاً»(سوره مریم، آیة 83) ما شیطان ها را بر کفار مسلط کردیم تا سخت آنها را آزار دهند و از سعادت ابد محرومشان سازند.در جای دیگر فرمود:«اِنّا جَعلنا الشیاطین اَولیاء لِلّذین لا یومِنون»(سورة اعراف، آیة 27) آنها که مومن نیستند، تحت ولایت شیطانند.و خدای سبحان شیطان را مانند کلب معلَّم (سگ دست آموز) بر آنها مسلط کرد. این سگ تربیت شده در ماه مبارک رمضان بسته است. عملاً کاری نکنید که باز شود.
    او فقط از دور پارس می کند، مبادا با دست خود زنجیرش را باز کنید؛ که خدای سبحان او را بر شما مسلط کند.
    در اینجا سوالی است که اگر ملائکه گناه نمی کنند،پس شیطان چگونه گناه کرد؟
    جواب این است که شیطان از جن است و در بین فرشتگان بود ولی فرشته نبود.
    قران کریم درباره شیطان می فرماید: «کانَ مِنَ الجِنِّ فَفَسَقَ عَن اَمر ِ رَبّه».(سوره کهف، آیه 50) شیطان خود به خداوند گفت:مرا از آتش خلق کردی، خدا هم او را تکذیب نکرد. و اصل اینکه جنّ از آتش خلق شده درقرآن کریم مورد تایید است.
    فرشته معصیت نمی کند. و جن، گاهی اطاعت دارد و گاهی عصیان!
    لذا فرمود: «وَالشَّیاطینَ مَغلوله فَاسئلوا رَبَّکم اَن لا یسلِطُها عَلیکم»
    از خدا مسئلت کنید تا شیطان را برشما مسلط نکند. اگر خدا بخواهد شیطان را مسلط کند او را به وسیله ابزار درونی و خاطرات نفسانی بر ما مسلط می کند. قوای نفسانی ما را ابزار دست شیطان قرار می دهد.(1)

    پی نوشت

    1-حکمت عبادات جوادی آملی



  • کلمات کلیدی : شیطان، رمضان، وسوسه، فرشتگان
  •     نظرات دیگران ( )

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • سال نو مبارک
    ادعایی بزرگ
    این است زندگی مقام معظم رهبری
    ازدواج حضرت علی ع و حضرت فاطمه س
    چرا به دنیا آمده ایم؟!!!
    [عناوین آرشیوشده]