آیتاللّه مکارم، اى فقیه نیک نام
اى همه عزّ و کمال و رفعت و جاه و مقام
اى سراپا علم و عرفان، زاهد عصر و زمان
وى همه نورت کلام و وى همه نغزت پیام!
مکتب اسلام دارد چون تو مردى سرفراز
فاضل و عادل به گیتى، حاذق فقه و کلام
متن «تفسیر نمونه» منحصر شد در جهان
آفرین بر ذوق و طبع و مرحبا بر آن مرام
هر پیامش بى نظیر و هر بیانش دلپذیر
متنِ شیرین و روانش دل برد از خاص و عام!
ضمن تقدیم ارادت زان سپس، عرض سلام
محضر آن پاک مرد گوهر فرخنده نام
آنچه اکنون گشته سنگین، حلّ این معضل بود
این گِره بگشاى و واکن باب رحمت روى عام
نیک دانى آنچه دارد بهر انسان ها ضرر
طبق فتواى فقیهان مصرفش باشد حرام
مصرف «سیگار» دارد بس ضررها را ز پى
گر ندارد آن زیانى، پس ضرر باشد کدام؟
این سموم بس کشنده روز و شب بیع و شرا
مى شود اینجا و آنجا با کمال اهتمام
فرض آنکه عایداتش باشد از انجم فزون
مى نیارزد آنچه دارد مرگ و بیمارى مدام!
مى نیارزد تا که انسان جان خود سازد فدا
عقل سالم کى پسندد این غُل و زنجیر و دام؟
این چنین چیزى که دارد پاى تا سر شور و شر
از چه حاضر گشته دولت بهر توزیعش مدام؟
سالیانه صدهزاران مرده اند از این طریق
این ستم، گر نیست نقمت، پس چه باید داد نام
چیست فتواى شما در محو این «امّ الفساد»؟
یا چه دستورى نماید منع آن را تا قیام؟
اى فقیه بافضیلت! رأى خود کن آشکار
هر که گردد روسیاه و یا که گردد شادکام!
طول عمرت خواهم از درگاه حَىِّ لایزال
در سلامت پایدار و در سعادت مستدام!
مى کنم با نام حق آغاز، اکنون این کلام
مى فرستم بر جنابت صد درود و صد سلام!
نامه ات خواندم که بد از هر نظر «فصل الکلام»
دلنشین و جامع و زیبا و جالب خوب و تام
از محبتها و ابراز ارادتهاى ناب
گشته ام ممنون و دارم از برایت یک پیام:
راست گفتى، مصرف «سیگار» دارد صد ضرر
بهر شیطان شد سلاح و بهر دیوان، هست دام!
شعله اى از نار دوزخ، آتشى از قهر ربّ
در فسادش شک نکن از مذهب خیرالانام!
آن که دل بندد به این «امّ الخبائث» در جهان
از حقیقت دور باشد، در طریقت هست خام!
گر بخواهى همچو «مِىْ» نامش بنه «امّ الفساد»
این به شکل «دود» باشد وان یکى «زهرى» به جام
گر بزرگى از بزرگان جایزش بشمرده است
بر بنى آدم خطا ممکن بُوَد از خاصّ و عام!
آنچه گفتم یک اشارت بود در این مسأله
عاقلان را یک اشارت هست کافى، والسّلام!