سلام
امروز سالروز ولادت حضرت زینب (س)هستش اکثر وبلاگهارو که مرور می کردم دیدم که اکثر در مورد نامگذاری ایشان مطلب زده بودند ولی می خوام بگم حضرت از همون بدو تولد سایه غم دور گهوارش حلقه زده بود آره حقا که به ایشون لقب ام المصائب داده اند اگه اجازه بدین زندگی حضرت رو مختصرا شرح بدم
در سال 6 هجری به دنیا امدند
در سن 5 سالگی شاهد وفات پیامبر (ص)بود ند و بار غم جدایی از جدشان که خیلی دوستش می داشتند را به دوش می کشیدند
6ماه بعد و یا به روایتی 3 ماه بعد از وفات پیامبر شاهد وفات مادرشان حضرت فاطمه (ُس ) بودند مار در بستر مرگ وصیت منی کند: (فرزندم زینب همواره پشتیبان پدرت باش و دست از حمایش برندار و برادرانت را تنها مگذار )
در سن 10 سالگی با عبدالله بن جعفر ازدواج کرد و مسئولیت خانه داری را متحمل شدند تا اینکه در سن 30 سالگی شاهد پرپر شدن پدرشان بودند و 10 سال بعد از شهادت پدر برادرش امام حس (ع) را از دست دادند تا اینکه با برادرش امام حسین (ع) رهسپار کوفه شدند در سفر تنها پرستار کاروان بودند تا اینکه در فاجعه کربلا ................................
اگر ایشان نبودند شاید سپاه یزید امام سجاد (ع) را هم شهید می کردند و چراغ امامت و اهل بیت حاموش می شد ولی ایشان با حمایت از برادرزاده مانع از کشته شدن امام شدند
آری واقعا که ایشان سنبا صبر، استقامت و پایداریند
ای زینب ای فروغ تابنده کوثری ! ای پرستار شهادت ! تو بانوی فصاحتی و اعجاز . نطق آتشین تو قلب سنگی کوفیان را ذوب کرد ، اشک از چشمان آنها به راه انداخت و سینه های کویرشان را گسیل داشت . تو فرزند کوثری ! تو جرعه ناب کوثری !
نامت همیشه درس آموز عزت و یادت همواره الهام بخش شرف و مردانگی باد.
Live in such a way that
those who know you but
don"t know God will come to
know God because they know you
چنان زندگی کن که
کسانی که تو را می شناسند،
اما خدا را نمی شناسند
به واسطه آشنایی با تو،
با خدا آشنا شوند
ترجیح می دهم طوری زندگی کنم که گویی خدا هست و وقتی مردم بفهمم که نیست، تا این که طوری زندگی کنم که انگار خدا نیست و وقتی مردم بفهمم که هست
اگر از پایان گرفتن غم هایت نا امید شده ای ، به خاطر بیاور زیباترین صبحی که تا به حال تجربه کرده ای مدیون صبرت در برابر سیاهترین شبی هستی که هیچ دلیلی برای تمام شدن نمی دید ی
دوستت داشتم... یادت هست؟ گفتم دوستت دارم... و تو گفتی کوچکی برای دوست داشتن رفتم تا بزرگ شوم ... اما انقدر بزرک شدم که یادم رفت دوستت دارم.
عاشق عاشقی باش و دوست داشتن را دوست بدار، از تنفر متنفر باش، به مهربانی مهر بورز با آشتی آشتی کن و از جدایی جدا باش ...
شکست عهد من وگفت هر چه بود گذشت به گریه گفتمش آری وچه زود گذشت بهار بود و تو بودی وعشق بود و امید، بهار رفت و تو رفتی و هر چه بود گذشت.
گفتگوی ماه و نابینا: نابینا گفت: دوستت دارم ماه گفت تو که منو نمی بینی چطوری دوستم داری نابینا گفت اگه می دیدمت عاشق زیباییت می شدم اما الان که نمی بینمت عاشق خودت هستم
دنبال نگاهها نرو چون می تونن گولت بزنن. دنبال دارایی نرو چون که افول می کنه . دنبال کسی باش که باعث بشه لبخند بزنی چون با لبخند می شه یه روز تیره رو روشن کرد
اگه یه روز کسی بهت گفت دوست دارم سعی نکن بهش بگی دوستش داری اگه گفت عاشقتم سعی نکن عاشقش بشی اگه گفت همه ی زندگیش تویی سعی نکن همه ی زندگیش باشی ِ چون یه روز میاد و بهت میگه ازت مُتنفرم اونوقت تو نمی تونی سعی کنی ازش متنفر بشی.